نگاهی به فیلم «سفر به مکان صفر» اثر داوود هلمندی
علی کریمی
فیلم «سفر به مکان صفر» (2016) (1) را نمیشود بهراحتی در یک ژانر گنجاند. خالق اثر، داوود هلمندی، را هم سخت است که تحت عنوان واحدی معرفی کرد. او نیم از افغانستان، نیم از ایران، و نیم از هالند است و حالا در انگلیس زندگی میکند. در جریان تماشای فیلم، بیننده همانطور که به سرزمینهای مختلف سفر میکند، انگلیسی میشنود، هالندی میشنود، فارسی ایرانی و فارسی هزارگی میشنود، زبانهایی که خود داوود نیز به آنها تکلم میکند. این فیلم، مانند سازندهاش، از هویتهای تکه-تکه تشکیل شده است—چیزی که حالا برای اکثر مردم افغانستان، مقیم و مهاجر، امر غیرآشنایی نیست.
فیلم در سه پرده روایت میشود. ابتدا داستان خود داوود است در اروپا. در پردهی دوم ماجراهای خانوادگی فیلمساز را میبینیم و در پردهی آخر، دو داستان اول به روایتی بزرگتر درمیپیوندد و به تجربهی مهاجرات و بیخانگی جمعی میپردازد. ابتدا سخت است که بتوان داستان فیلم را درک کرد. ولی با پیشرفت فیلم، جنبههای نوتری از داستان برملا میشود و بیننده میتواند بهراحتی اجزای ظاهراً بیربط فیلم را به یکدیگر ربط دهد و به اصل داستان پی ببرد. این ایهام هر چند شاید برخی بینندههای کمطاقت را از فیلم براند، ولی برای آنانیکه تا آخر داستان را دنبال میکنند، رمزگشایی از بازیهای تجربی فیلم با احساس رضایت همراه خواهد بود.
فیلم شکل خود-زندگینامهیی دارد و سازنده با گنجاندن داستان خود، خانوادهاش، و یک خانوادهی مهاجر در هالند، سعی دارد داستان مهاجرت و جستوجوی مدام انسان مهاجر برای یافتن خانه را بازگو کند. فیلمساز با صداقتی مثالزدنی به خود و مشکلات خانوادگی خود میپردازد؛ خانوادهیی که نیمی در اروپا و نیمی در ایران و نیمی در افغانستان هستند و در هر سه مکان احساس بیگانگی و بیخانگی دارند. روش اصلی داستانگویی در این فیلم بر اساس مونتاژ بنا شده است: از مشکلات اقتصادی مهاجرین در ایران گرفته تا تهدیدات امنیتی که در افغانستان متوجه هزارههاست و تا مشکلات مهاجرین نوآمده به اروپا و تا سرگردانیهای خود فیلمساز (که بخشی از آن مربوط به جنجال ازلی پدر و پسر است) همه را در جریان این فیلم بهصورت پس و پیش و در کنار هم میبینیم.
آنچه به پیشبرد فیلم کمک میکند صدای خود فیلمساز است که به شیوهی «صدا روی تصویر» به روایت احساسات شخصیاش میپردازد، روایتی که گاه به جریان سیال ذهن میماند. صدا با تصاویر مختلفی همراه میشود که برخی مثل فیلمهایی خانگی هستند، برخی مواد آرشیفی، برخی مونتاژهای دیجیتالی سبکپردازیشده و برخی هم تصاویری مستند که با کمره روی دست برداشته شده و بیشتر چیزی است بین ویدیوبلاگ و ویدیوآرت. این شخصیت چهلتکهی فیلم، کمک میکند که داستان چهلتکهی فیلم و غم چهلتکهگی فیلمساز را راحتتر درک کنیم.
داوود هلمندی از آکادمی فیلم هالند (NFA) در آمستردام فارغالتحصیل شده است. او برادر ابوذر امینی است که او هم فیلمساز است. داوود اما بر خلا ف برادرش که فیلمهایی با سبک و سیاق روایی میسازد، شیفتهی گذشتن از مرزهای مرسوم است و کارش بیشتر به سینمای تجربی میماند.
فیلم «سفر به مکان صفر» پایاننامهی ماستری داوود در آکادمی فیلم هالند است. پایاننامهها همیشه کاری تیوریک هستند و نویسنده/سازنده برای نمرهی تاییدی گرفتن فقط در پی تحت تاثیر قرار دادن استادانش است و کمتر به تماشاگر عادی میاندیشد. ولی با آنکه در دنیای هنر سینما، آثار تجربی و ویدیوآرتی همچنان با اهمیت هستند، ولی، بهعنوان کسی که از توانایی لازم برخودار است، امید میرود که آقای هلمندی، و دیگر فیلمسازان افغانستانی که در غرب تربیه شدهاند، به سینمای جریان اصلی کشورهای غربی راه یابند. راه یافتن به حلقهی سینماگران صنعتی، امکانات بیشتری را در اختیارشان قرار خواهد داد تا به خلق آثار بزرگتری قادر شوند. (البته باید یادآور شد که، در دنیای پررقابت سینما، راه یافتن یک مهاجر غیرسفید به جریان اصلی سینماهای ملی بسیار سخت است، ولی ناممکن نیست.)
فیلم «سفر به مکان صفر» هنوز در دسترس عموم قرار نگرفته است. داوود هلمندی با سخاوتمندی اجازه داد که آن را از طریق انترنت تماشا کنم. یادداشت بالا، حاصل برداشت اولیهی من از این فیلم است. خود فیلمساز، در مقالهیی که در کنار ساختن فیلم برای آکادمی فیلم هالند نوشته است، با جزییات به جنبههای تیوریک و تکنیکی اثرش پرداخته است که میتواند خواننده را با جنبههای هنری فیلم بیشتر آشنا کند. برای داوود هلمندی این موفقیت مهم هنری را تبریک میگویم و آروزی موفقیتهای بیشتری برای وی دارم.
(1): در متن نسخهی چاپی روزنامه «2015» نوشته است. قابل یادآوری است که این تاریخ به «2016» اصلاح گردیده است.