در کشورهای مانند افغانستان، حکومتی بدون پارتی بازی وجود ندارد. زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن با این واقعیت رو در رو شود
فارین پالیسی/ام.ای. توماس
بخش دوم و پایانی
حمایت امریکا فساد را به افغانستان معرفی نکرد، اما ظاهراً در این مورد توافق عام وجود دارد که این حمایت اوضاع را [در ارتباط به فساد] بدتر ساخت. سیگار ایالات متحده را مقصر میداند که پول بیشتر از آنچه که حکومت افغانستان توانایی برآمدن از عهدهی آن را داشته باشد، در حکومت افغانستان تزریق کرد. وقتی چنین حکومتهایی ثروت بادآورده دریافت میکنند، شبکههای حمایوی/مبتنی بر پارتی بازی توسعه مییابند، هنجارهایی که زمانی رفتار را محدود میساخت ناپدید میشوند، میزان رشوهدهی/ستانی افزایش مییابد و هرکسی برای دستیابی به ادارات حکومتی که ناگهان باارزشتر شده است، با شدت بیشتری تقلا میکند.
پرسش سخت این است که ایالات متحده چه کار کند وقتی، به گفتهی مشاور امنیت ملی کرزی، «سیستم حکومتداری فاسد است». پاسخ به این پرسش به باورها در مورد آنچه ممکن است بستگی دارد که به ندرت بیان شده است، کمتر [از آن] پشتیبانی یا دفاع. پاسخ سیگار، بهطور خلاصه، این است که ایالات متحده باید، نه صرف در افغانستان، بلکه در جاهای دیگر، بیشتر تلاش کند. [سیگار] در گزارشش توصیه میکند که ایالات متحده مبارزه با فساد را اولویت مهم امنیت ملی قرار داده و بهطور مداوم آن را دنبال کند. در این گزارش ایالات متحده بهخاطر چشمپوشی از شکایتها و بهخاطر این باور اشتباه که مبارزه با فساد با جبر بیشتر مستلزم سازشها در مورد اهداف دیگر است، مقصر دانسته شده است و در این گزارش توصیه شده است که، در شرایط مشابه، ایالات متحده باید در بالاترین سطح بر اصلاحات در زمینه مبارزه با فساد بهطور مداوم تاکید کند.
سیگار در تشخیص قلب سیاسی فساد سیستماتیک کاملاً درست عمل میکند. اما حمله بر اساس قدرت یک حکومت دشوار و مستلزم دقت زیاد است. چنین رویکردی صرف زمانی قابل درک است که یک جایگزین بهتر وجود داشته باشد. هدف ایالات متحده در افغانستان ایجاد یک دموکراسی لیبرال بوده است که با جلب حمایت مردم از طریق ارایه موثر کالاها و خدمات همگانی به قدرت میرسد. آنچه که در این پروژه و بنابراین در درک سیگار از فساد واضح است، ایدهیی است که این نوع حکومت در هر زمانی برای هر کسی در دسترس است که هیچ پیش شرطی ندارد و صرف مستلزم آنست که مردم رفتار شان را تغییر بدهند.
اما هیچ مدرکی وجود ندارد که این نوع حکومت گزینهیی برای همه کشورها در همه زمانها است. حکومتهای فقیری چون [حکومت] افغانستان نمیتواند به این روش قدرت را نگهدارد. یک دلیل آن این است که آنها فاقد درآمد برای ارایه کالاها و خدمات عمومی به اکثریت مردم اند. افغانستان، بهعنوان یکی از فقیرترین کشورها در جهان یک نمونهی افراطی آن است. در سال 2016، سهم سالانهی هر نفر از درآمدهای داخلی حکومت کمتر از 60 دالر بود (در مقایسه 20000 دالر برای هر نفر در ایالات متحده).
جایی که کشورها نمیتوانند به حمایتی که از ارایه خدمات عمومی بدست میآید تکیه کنند، باید به روشهای دیگر برای تسلط بر قدرت تکیه کنند، مانند توزیع موضوعات شخصی به حامیان. آنها شاید نتوانند بر بخشی از قلمرو آن بهصورت کل حکومت کنند. وقتی آنها نمیتوانند معاش منظم و کافی پرداخت کنند، آنها بهطور ضمنی به کارمندان دولتی اجازه میدهند تا پول جمعآوری کنند. تحت نظامهای قانونی که آنها از کشورهای بسیار غنی کپی کردهاند یا توسط این کشورها بر آنها تحمیل شده است، این کار اغلباً یک عمل مجرمانه است.
اما یک سروی سازمان ملل متحد در سال 2012 دریافت که 68 درصد افغانها فکر میکنند جمعآوری مبالغ کوچک رشوه توسط مقامهای دولتی برای افزودن بر معاشات شان مناسب است. اگر چنین تنشی بین قوانین و رفتار حکومت وجود دارد، احتمالاً قانون باید تغییر کند. هیچ کسی قهرمان پارتی بازی نیست، اما اگر کشورهای فقیر برای حکومتداری باید برآن تکیه کنند، احتمالاً باید بپرسیم که بهترین سیستم پارتی ممکن چگونه خواهد بود. یک سیستم حمایتی/مبتنی بر پارتی بازی «بهتر»، قانونی و شفاف خواهد بود، تمرکز بیش از حد ثروت ایجاد نخواهد کرد، بهطور نظاممند گروههای مشخص را طرد نخواهد کرد و برخی از خدمات حیاتی را ارایه خواهد کرد. به عین ترتیب، وقتی حکومتی نمیتواند معاش کافی پرداخت کند، احتمالاً باید به برخی از ارایه دهندگان خدمات عمومی، مانند وکلا، اجازه داده شود تا بهطور قانونی اجرت جمعآوری کنند. وقتی حکومت بهطور کلی توانایی ارایه خدمات را ندارد، احتمالاً باید [مسئولیت ارایه] خدمات بهصورت کامل به بخش خصوصی واگذار شود. اختلاف بین [بخشی] عمومی و [بخش] خصوصی مسأله پالیسی است. آنچه که به آن نیاز است قوانین و محدودیتهای کارآمد و شفافیت هستند. گزینههای فقیرترین حکومتهای جهان برای در اختیار نگهداشتن قدرت محدود است. احتمالاً تلاش ایالات متحده، به جای به اجرا گذاشتن معیارهای فعلی مبارزه با فساد با شدت بیشتر و بهطور گستردهتر، باید تمرکز روی کمک به افغانستان و فقیرترین کشورهای جهان باشد تا این کشورهای بهترین حکومتی را که، با توجه به محدودیتهای شان، میتوانند داشته باشند. با توسعه یافتن گزینههای حکومت، میتوان تغییرات آورد. در عین زمان، داشتن یک معیار غیر ممکن، مانند نداشتن یک معیار بهصورت کل است.